[ و گفتهاند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مىشدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
نویسنده: خودم سه شنبه 83 مهر 7 ساعت 2:16 عصر
شخصی خروسی رادزدید و صاحب خروس بدنبالش دوید تا اوراگرفت . امادزد اعتراف نمیکرد وقسم میخورد که من ندزدیده ام. ناگهان چشم صاحب خروس به دم خروس افتاد وگفت : قسم مخور که باوره دمب خروس برابره
نظرات شما ()